پیتر ایلیچ چایكوفسكى (از آهنگسازان سرشناس روسی)در ۷ مه ۱۸۴۰در شهر
كامسكو وتكنسك متولد شد. وى دومین فرزند ارشد خانواده هشت نفره اش
بود. زمانى كه فقط شش سال داشت قادر به خواندن زبان هاى فرانسه و آلمانى
بود و در هفت سالگى در كنار سرودن شعرهایى به زبان فرانسه، تعلیمات پیانوى
خود را آغاز كرد. هشت سال اول زندگى وى در آرامش و سكون نسبى سپرى شد
تا اینكه در سال ۱۸۴۸ پدر وى كه مهندس معدن بود از شغل دولتى خود استعفا
داد و آن زمان خانواده وارد برهه سختى از زندگى همراه با نقل مكان هاى دائم
شد.
در سال ۱۸۵۰ بود كه چایكوفسكى در كلاس هاى مدرسه حقوق الهى (فقه)
سنت پترزبورگ حضور پیدا كرد و در سال ۱۸۵۹به عنوان كارمند دفترى در وزارت
دادگسترى مشغول به كار شد. او آموزش هاى موسیقى خود را تحت نظر لیكلاى
زارمبا ادامه داد تا اینكه در سال ۱۸۶۲ هنرستان موسیقى سنت پترزبورگ افتتاح
شد و وى بلافاصله در آنجا حضور یافت. یك سال بعد چایكوفسكى از وزارت
دادگسترى استعفا داد تا به صورت تمام وقت در كلاس هاى هنرستان موسیقى
حضور یابد. استعداد و اشتیاق فراوان چایكوفسكى توجه مدیر هنرستان، آنتوان
روبنشتاین را به خود جلب كرد و از این رو وى را مجبور به گذراندن تمام دوره
هاى آموزشى حتى دوره رهبرى اركستر كرد.چایكوفسكى همیشه از مواجه شدن با اركستر _ حتى به عنوان رهبر _ وحشت زده بود و از ترس اینكه مبادا از ترس، سرش پایین بیفتد با دست راست اركستر را رهبرى مى كرد و دست چپش را زیر چانه اش مى گذاشت تا سرش را بالا نگه دارد. پس از طى چهار سال دوره آموزش، او از هنرستان فارغ التحصیل شد و براى تدریس به هنرستان موسیقى مسكو رفت و آنجا بود كه آهنگسازى را آغاز كرد. طى دو سال اول اقامتش در مسكو اولین قطعه سمفونى و اپراى خود به نام «وى ودا» (voyevoda) را ساخت. او در سال ۱۸۶۸ موفق به ملاقات گروهى مشهور به نام گروه پنج كه متشكل بود از پنج موسیقیدان جوان اهل روسیه به نام هاى بالاكیرف، بورودین، جوى، ماسورگسكى و ریمینسكى را ملاقات كرد. به رغم احترام و علاقه اى كه چایكوفسكى براى این گروه قائل بود _ تا حدى كه سمفونى دوم خود را در پاسخ به احساسات گرم آنها ساخت _ هرگز به آنها ملحق نشد و پس از مدتى به این نتیجه رسید كه اعضاى گروه بیشتر تمایلات اینترناسیونالیستى دارند تا ناسیونالیستى. در خلال سال هاى ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۵ اوسه آهنگ اپراى دیگر ساخت و به عنوان منتقد موسیقى در موسسه راسكى و دوموستى مشغول به كار شد. در سال ۱۸۷۷ یكى از شاگردانش به نام آنتونیا میلى كوا به وى اظهار علاقه كرد و تلویحاً تهدید به خودكشى كرد. چایكوفسكى آنچنان غرق در نوشتن اپراى «اوزن انگین» بود كه نمى توانست پیشنهاد آنتونیا را رد كند. پس از طى رسومات، این دو به ازدواج هم درآمدند ولى پس از ۹ هفته منحوس از هم جدا شدند. شوك ناشى از این ماجرا به حدى بود كه چایكوفسكى اقدام به خودكشى كرد و خوشبختانه توسط برادرش نجات یافت. پس از طى دوران نقاهت چایكوفسكى براى تمدد اعصاب به سوئیس سفر كرد و پس از مدتى سرى هم به ایتالیا زد. چایكوفسكى تا زمانى كه در قید حیات بود، حمایت مالى خود را از آنتونیا دریغ نكرد و در مقابل آنتونیا روابط عاطفى متعددى را با دیگران برقرار كرد و در نهایت در سال ۱۹۱۷در یك آسایشگاه روانى درگذشت. در همین سال ها بود كه مادام نادژدا وان مك، چایكوفسكى را تحت پشتیبانى خویش قرار داد و وى را به مدت یك سال از تدریس معاف كرد تا زمان بیشترى براى نوشتن آهنگ و آهنگسازى داشته باشد. این دو هیچ گاه یكدیگر را ملاقات نكردند ولى مكاتبات صادقانه فراوانى با یكدیگر داشتند و چایكوفسكى سمفونى چهارم خود را در ستایش وى نوشت. (چایكوفسكی مدت ۱۳ سال با زنی به نام مادام ون مك كه بسیار ثروتمند بود مكاتبه داشت كه تعداد نامه ها به ۳۰۰ می رسد. بیوه نامبرده كمك های مالی فراوانی به چایكوفسكی كرد. تنها پیوند این دوستی عجیب نامه بود. آنها هرگز یكدیگر را ندیدند. در سال ۱۸۹۰ این نامه نگاری پایان گرفت و از فرشته نگهبان او خبری به دست نیامد. چایكوفسكی بسیار اندوهگین شد .) پس از آن چایكوفسكى شهرت قابل توجهى در روسیه، آمریكا و حتى انگلستان كسب كرد. در سال ۱۸۸۵ او به خانه اى در حومه شهر نقل مكان كرد و در آنجا اثر «مالفرد» را نوشت. سال هاى ۱۸۸۸ و ۱۸۸۹به عنوان رهبر اركستر به آلمان، فرانسه و انگلستان سفر كرد. پس از تولید و اجراى قطعه «زیباى خفته» در سال ۱۸۹۰ چایكوفسكى براى تكمیل قطعه اپراى «بى بى پیك» (Queen of spades) به فلورانس سفر كرد. در همین اثنا حمایت هاى مادام وان مك به علت مریضى یا فشارهاى وارد از طرف خانواده اش قطع شد و با اینكه در آن سال ها چایكوفسكى دیگر توانایى مالى قابل توجهى به دست آورده بود اما این قطع ارتباط به روحیه وى صدمه اى جدى وارد كرد كه هیچ گاه برطرف نشد. در سال ۱۸۹۱ تور موفقى در آمریكا برپا كرد و در مراسم افتتاحیه تالار موسیقى (كه امروزه تالار كارلز نامیده مى شود) ظاهر شد. در سال ۱۸۹۳ او به دریافت دكتراى افتخارى موسیقى از دانشگاه كمبریج نائل آمد. در سال ۱۸۹۳ وى نوشتن سمفونى ششم ناتمام خود را كه در سال ۱۸۹۱ آغاز كرده بود تكمیل كرد. اثرى كه به اعتقاد شخص چایكوفسكى بهترین بوده است. چند روز بعد، در ششم نوامبر ۱۸۹۳ چایكوفسكى در اثر ابتلا به وبا درگذشت.
مهم ترین آثار او عبارتنداز:
▪ اپراهای بی بی پیک و اوژن اونگین.
▪ باله های دریاچه قو (Swan Lake)، زیبای خفته (Sleeping Beauty) و فندق شکن (The Nutcracker).
▪ اوورتورهای فرانچسکا داریمینی و رومئو و ژولیت.
▪ یک کنسرتو ویولن سه کنسرتو پیانو که اولین آنها مشهورترین آنها است.
▪ شش سمفونی که در میان آنها سمفونی شماره شش به نام پاتتیک(Pathetique به معنای حزن آور و سوزناک) شهرت فراوانی دارد.
یکی از آثار برجسته او اورتور رومئو و ژولیت است که ادامه ای از پوئم سمفونی ها و اورتورهای توصیفی فرانتس لیست و مندلسون به شمار می رود با این تفاوت که همانند اوورتور رویای نیمه شب تابستان به متن دقیق داستان وابسته نیست. بلکه به صورت یک فانتزی روی درام رومئو و ژولیت تصنیف شده است. گرچه چایکوفسکی بارها از ویژگی های موسیقی محلی در آثارش استفاده کرده است ولی به طور کلی سبک مخصوص ملودی نویسی او شباهت چندانی به موسیقی محلی روسیه ندارد. تم های او برخلاف بتهوون و برامس قدرت بسط و گسترش یافتن ندارند و آثارش تقریباً فاقد وحدت کلی میان قسمتهای مجزا و اپیزودیک هستند.
:: برچسبها:
زندگینامه ,
:: بازدید از این مطلب : 47
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0